تقدیم به تمام عاشقان

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 92
بازدید ماه : 2380
بازدید کل : 32789
تعداد مطالب : 577
تعداد نظرات : 279
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



جامعه مجازي رازعشق

مژده                مژده
وبلاگ عاشقانه razeeshgh.loxblog .com  تبدیل به سایت شد
 سلام دوستان عزیز

جامعه مجازی راز عشق به امکانات بی نظیر در نوروز 91 راه اندازی شد

از امکانات این جامعه مجازی: چت خصوصی و چت روم پیشرفته، اشتکراک گذاری مطالب، موزیک، عکس و ویدیو، تالار گفتگو فوق پیشرفته، ايجاد آزمون و...

همین الان میتونید عضو جامعه مجازی ما شوید
razeeshgh.ir

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: جمعه 21 بهمن 1398برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

دروگران پگاه

پنجره را به پهنای جهان می گشایم:
جاده تهی است. درخت گرانبار شب است.
ساقه نمی لرزد، آب از رفتن خسته است : تو نیستی ، نوسان نیست.
تو نیستی، و تپیدن گردابی است.
تو نیستی ، و غریو رودها گویا نیست، و دره ها ناخواناست.
می آیی: شب از چهره ها برمی خیزد، راز از هستی می پرد.
می روی: چمن تاریک می شود، جوشش چشمه می شکند.
چشمانت را می بندی : ابهام به علف می پیچد.
سیمای تو می وزد، و آب بیدار می شود.
می گذری ، و آیینه نفس می کشد.
جاده تهی است. تو باز نخواهی گشت ، و چشمم به راه تو نیست.
پگاه ، دروگران از جاده روبرو سر می رسند: رسیدگی خوشه هایم را به رویا دیده اند.
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بیراهه‌ای در آفتاب

ای کرانه ما ! خنده گلی در خواب ، دست پارو زن ما را بسته است.
در پی صبحی بی خورشیدیم، با هجوم گل ها چکنیم ؟
جویای شبانه نابیم، با شبیخون روزن ها چکنیم؟
آن سوی باغ ، دست ما به میوه بالا نرسید.
وزیدیم، و دریچه به آیینه گشود.
به درون شدیم، و شبستان ما را نشناخت.
به خاک افتادیم ، و چهره ما نقش او به زمین نهاد.
تاریکی محراب ، آکنده ماست.
سقف از ما لبریز، دیوار از ما، ایوان از ما.
از لبخند ، تا سردی سنگ : خاموشی غم.
از کودکی ما ، تا این نسیم : شکوفه - باران فریب.
برگردیم ، که میان ما و گلبرگ ، گرداب شکفتن است.
موج برون به صخره ما نمی رسد.
ما جدا افتاده ایم ، و ستاره همدردی از شب هستی سر می زند.
ما می رویم ، و آیا در پی ما ، یادی از درها خواهد گذشت ؟
ما می گذریم ، و آیا غمی بر جای ما ، در سایه ها خواهد نشست؟
برویم از سایه نی ، شایدجایی ، ساقه آخرین ، گل برتر را در سبد ما افکند.
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

بی تار و پود

در بیداری لحظه‌ها
پیکرم کنار نهر خروشان لغزید.
مرغی روشن فرود آمد
و لبخند گیج مرا برچید و پرید.
ابری پیدا شد
و بخار سرشکم را در شتاب شفافش نوشید.
نسیمی برهنه و بی پایان سرکرد
و خطوط چهره ام را آشفت و گذشت.
درختی تابان
پیکرم را در ریشه سیاهش بلعید.
طوفانی سررسید
و جاپایم را ربود.
نگاهی به روی نهر خروشان خم شد:
تصویری شکست.
خیالی از هم گسیخت.
 
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آوای گیاه

از شب ریشه سر چشمه گرفتم ، و به گرداب آفتاب ریختم.
بی پروا بودم : دریچه ام را به سنگ گشودم.
مغاک جنبش را زیستم.
هشیاری ام شب را نشکافت، روشنی ام روشن نکرد:
من ترا زیستم، شتاب دور دست!
رها کردم، تا ریزش نور ، شب را بر رفتارم بلغزاند.
بیداری ام سر بسته ماند : من خابگرد راه تماشا بودم.
و همیشه کسی از باغ آمد ، و مرا نوبر وحشت هدیه کرد.
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت ، و کنار من خوشه راز از دستش لغزید.
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ ، من ماندم و همهمه آفتاب.
و از سفر آفتاب، سرشار از تاریکی نور آمده ام:
سایه تر شده ام
وسایه وار بر لب روشنی ایستاده ام.
شب می شکافد ، لبخند می شکفد، زمین بیدار می شود.
صبح از سفال آسمان می تراود.
و شاخه شبانه اندیشه من بر پرتگاه زمان خم می شود.
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آن برتر

به کنار تپه شب رسید.
با طنین روشن پایش آیینه فضا شکست.
دستم را در تاریکی اندوهی بالا بردم
و کهکشان تهی تنهایی را نشان دادم،
شهاب نگاهش مرده بود.
غبار کاروان ها را نشان دادم
و تابش بیراهه ها
و بیکران ریگستان سکوت را،
و او
پیکره اش خاموشی بود.
لالایی اندوهی بر ما وزید.
تراوش سیاه نگاهش با زمزمه سبز علف ها آمیخت.
و ناگاه
از آتش لب هایش جرقه لبخندی پرید.
در ته چشمانش ، تپه شب فرو ریخت .
و من،
در شکوه تماشا، فراموشی صدا بودم.
 

نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آوار آفتاب


رویا زدگی شکست : پهنه به سایه فرو بود.
آن برتر : به کنار تپه شب رسید.
آوای گیاه : از شب ریشه سر چشمه گرفتم ، و به گرداب آفتاب ریختم.
ای نزدیک : در نهفته ترین باغ ها ، دستم میوه چید.
ای همه سیماها : در سرای ما زمزمه ای ، در کوچه ما آوازی نیست.
برتر از پرواز : دریچه باز قفس بر تازگی باغ ها سر انگیز است.
بی تار و پود : در بیداری لحظه‌ها
بیراهه‌ای در آفتاب : ای کرانه ما ! خنده گلی در خواب ، دست پارو زن ما را بسته است.
تارا : از تارم فرود آمدم ، کنار برکه رسیدم.
خوابی در هیاهو : آبی بلند را می اندیشم ، و هیاهوی سبز پایین را.
در سفر آن سوها : ایوان تهی است ، و باغ از یاد مسافر سرشار.
دروگران پگاه : پنجره را به پهنای جهان می گشایم:
دیاری دیگر : میان لحظه و خاک ، ساقه گرانبار هراسی نیست.
راه واره : دریا کنار از صدف های تهی پوشیده است.
روزنه‌ای به رنگ : در شب تردید من ، برگ نگاه !
سایبان آرامش ما، ماییم : در هوای دو گانگی ، تازگی چهره ها پژمرد.
شاسوسا : کنار مشتی خاک
شب هم‌آهنگی : لب‌ها می لرزند. شب می تپد.جنگل نفس می کشد.
شکست ترانه : میان این سنگ و آفتاب ، پژمردگی افسانه شد.
طنین : به روی شط وحشت برگی لرزانم،
غبار لبخند : می تراوید آفتاب از بوته ها.
فراتر : می تازی ، همزاد عصیان !
کو قطره وهم : سر برداشتم:
محراب : تهی بود و نسیمی.
موج نوازشی، ای گرداب : کوهساران مرا پر کن، ای طنین فراموشی!
میوه تاریک : باغ باران خورده می نوشید نور .
نزدیک آی : بام را برافکن ، و بتاب ، که خرمن تیرگی اینجاست.
نیایش : نور را پیمودیم ، دشت طلا را در نوشتیم.
همراه : تنها در بی چراغی شب ها می رفتم.
پرچین راز : بیراهه ها رفتی، برده گام ، رهگذر راهی از من تا بی انجام ، مسافر میان سنگینی پلک و جوی سحر !
گردش سایه‌ها : انجیر کهن سر زندگی اش را می گسترد.
گل آئینه : شبنم مهتاب می بارد.
 


نويسنده: امید و آرزو تاريخ: 9 مهر 1389برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان کرديم .

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to razeeshgh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com